هوالحبيب
تمام ميشوي در حالي که نگاهم هنوز روي نقطه شروع منتظر است. انگار بناي حرکت ندارد. مغزم هنوز نتوانسته اين همه سرسختي را هضم کند. ميخواهم دوباره واژهها را از نظر بگذرانم. ميخواهم دوباره آغازت کنم. درگير اين همه شهامت شدهام. ميخواهم بفهمم اين همه دلاوري، اين همه صبر، اين همه عشق ارمغان چيست؟ از دل کدام باور و ايمان بيرون ميزند؟ بايد واژه واژه بخوانمت. بايد حرف به حرف با تو همراه شوم. بايد از هواي تو نفس بکشم.
درباره این سایت